کی به فکر
شکم گرسنه ما است؟؟؟
با وجود اینکه کار بالای اطفال طبق بند4- ماده 13 قانون کار ممنوع است اما با آنهم آصف با برادرش روزانه 8 ساعت در دوکان آهنگری مشغول کار هستند . پدرش دست فروشی می کند و بعضی اوقات بی کار هست و ماهانه آصف و برادرش نفقه فامیل شان را تامین میکند.
آقای رحمانی مسول بخش اطفال کمیسیون حقوق بشردفتربامیان میگوید:
"فقر بیش از حد اقتصادی باعث شده تا جمعیت کثیر از اطفال به کارهای چون دهقانی ، مزدورکاری،کار به عنوان خدمه در هوتل ها و امثال آن ساعت های طولانی را سپری نماید.
با توجه به اینکه ساعات کار در قانون کار دولت برای اطفال بالای 14 سال حداکثر 35 ساعت در هفته معین شده است ، اما متاسفانه تعداد زیاد از اطفال در سنیس 10 _14 ساله نیز در کارهای پر مخاطره مشغول کار اند که شدیدا از نظر فزیکی وروانی آسیب های زیادی متوجه آنان میشوند.
بطور نمونه طبق سروی انجام شده در سال 2009 در معادن ذغال سنگ ولسوالی های سیغان و کهمرد ولایت بامیان در یافت گردیده که بیش از 300 طفل در آن معادن در حال کاراند و بعضی از آن اطفال شبانه روز 10 _12 ساعت در زیر زمین مشغول استخراج ذغال سنگ می باشند . با توجه به نبود کمترین امکانات ایمینی ، صحی و امثال آن که آسیب های گوناگون راهم از نظر فزیکی و هم از نظر روانی ، اخلاقی و... متوجه آنان است محروم میسازد".
اطفال که به کار قالین بافی مشغول اند : چنان چه می دانیم که قالین های دست باف از جمله اقلام صادراتی کشور بوده و از بهای فراوان برخوردار است و به علاوه کار دوامدار را می خواهد . از اینکه مسولین شرکت های قالین بافی معتقداند " اطفال نسبت به بزرگسالان با ظرافت و سرعت بیشتر فالین می بافند ، زیرا انگشتان آنها خاصیت ازتجاعی را دارد " لذا تعداد زیادی از اطفال و در سنین بسیار خورد به کار در کارگاه های قالین بافی کشانیده می شوند و از اثر تنفس گرد و خاک قالین به انواع امراض تنفسی نیز مواجه می گردند . طوری که دیده میشود اطفال در صنعت قالین از سنین بسیار خورد حتا 6 ساله شروع به کار نموده و برای ساعات متمادی الی 12 ساعت کار می نمایند . این امر از یکطرف باعث محرومیت آنان از مکتب می شود و از جانب دیگر این کار برای صحت آنها نیز خطر ناک ثابت شده است . لذا کار در کارگاه قالین بافی از جمله کارهای ممنوع محسوب میگردد."
عوامل موثر که اطفال را به کار می کشاند مشکلات اقتصادی چون بیشتر خانواده ها فاقد در آمد منظم و پایدار است. بنا مشکلات اقتصادی به عنوان یک عامل عمده که شامل بیکاری والدین اطفال ،نداشتن عاید دوامدار ، معتاد بودن پدران فامیل به مواد مخدر میباشد. و.. .
- طرز باور فامیلها به کار اطفال چون بعضی از فامیل ها به این عقیده اند که کار برای اطفال نه تنها مضر نیست بلکه می تواند آنها را در زندگی آینده شان کمک نماید . بنا اطفال شان را از سنین بسیار پایین به اشتغال مجبور می سازند.و علت دیگر
- ارزان بودن کار اطفال است با اینکه عوامل مختلف می تواند که در بکار کشیدن اطفال موثر باشد ، اما در نهایت تمام این عوامل ریشه در فقر و عدم دسترسی به تعلیم و تربیه دارد . اطفالی که به این خاطر استخدام می شوند هم کار آنها ارزان و هم اداره آنها برای صاحب کار آسان می باشد . به این خاطر استخدام کنندگان هم توجیح می دهند تا اطفال را به کار استخدام نمایند.
اشتغال اطفال به کار اثرات منفی و عواقب زیانباری را بدنبال دارد از آن جمله از دیاد اطفال متخلف، گسترش اعتیاد به مواد مخدر، گسترش زمینه ها برای سو استفاده از اطفال، ایجاد مشکلات صحی و روانی برای اطفال و مانع رشد و انکشاف اقتصادی و اجتماعی کشور، اما بیشترین این بار منفی را دختران متحمل می شوند، زیرا از آنها به حیث نیروی کار رایگان در خانه های خود شان استفاده می شوند . در جوامع مثل افغانستان عقیده بر این است که بهترین مکان برای دختران و کار آنها خانه است. بنابراین کار دختران در منزل و بیرون از منزل بیشتر از پسران روی تعلیم و تربیه آنها تاثیر گذار می باشد و فیصدی دختران کارگر که به مکتب می روند به مراتب کمتر از فیصدی پسران کارگر است که به مکتب می روند که این موضوع می تواند دختران کارگر را بیشتر آسیب پذیر بسازد."
در طول سالیان زیاد جنگ افغانستان خسارات زادی را متحمل شده است از آن جمله فقر بیش از حد جامعه افغانی و خصوصا در ولایت با ميان و یکی از دلایل عمده کارگری را هم فقر و مجبوریت تشكيل می دهد .
تا اکنون در افغانستان برای خانواده های اطفال معاش یا برنامه های حرفه ای روی دست گرفته نشده است جز خدمات محدودی که برای عده از آنانها در یک تعداد دارالایتام ها صورت گرفته است حتا یک تعداد از فامیل ها به اثر فقر و تنگدستی اطفال خود را به دارالایتام ها می فرستند اما زمینه آنهم در بامیان محیا نیست . قسمت اعظم کودکان به دلیل نابسامانی های اقتصادی ،اجتماعی، فرهنگی و سیاسی وغیره از آموزش، صحت، امنیت، تغذیه، بازی و برابری در برخورداری از نیاز های سنی خود نسبت به فرزندان طبقات دارا و بی نیاز و دیگر حقوق واقعی خویش محروم مانده است ، این در حال است که کشور ما سخت نیاز به متخصصین و دانشمندان دارد اما اگر توجه جدی به اطفال کارگر صورد نگیرد آینده اطفال چون آصف دوه ها کودک امثال آصف چه خواهد شد.